معرفی کتاب

کتابخانه عمومی آرا

معرفی کتاب

کتابخانه عمومی آرا

معرفی کتاب

 

آورده‌اند که انوشیروان عادل را در شکارگاهی صید کباب کردند و نمک نبود غلامی به روستا رفت تا نمک آرد نوشیروان گفت نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد گفتند از این قدر چه خلل آید گفت بنیاد ظلم در جهان اوّل اندکی بوده است هر که آمد بر او مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.

اگر ز باغ رعیت ملک خورد سیبی
         بر آورند غلامان او درخت از بیخ

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ اسفند ۹۹ ، ۱۴:۰۸
lib man

 

صد سال تنهایی عنوان رمانی به زبان اسپانیایی نوشته نویسنده مشهور گابریل گارسیا مارکز  که چاپ نخست آن در سال ۱۹۶۷ در آرژانتین با تیراژ ۸۰۰۰ نسخه منتشر شد.
این کتاب در مدتی کوتاه شهرتی جهانی پیدا کرد و به 27 زبان دنیا ترجمه شد .
"صد سال تنهایی" حاصل 15 ماه تلاش و کار "گابریل گارسیا مارکز" است که به گفته ی خود در تمام این 15 ماه خود را در خانه حبس کرده بوده است .
در این رمان به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته شده است که نسل اول آن‌ها در دهکده‌ای به نام ماکوندو ساکن می‌شود. داستان از زبان سوم شخص حکایت می‌شود. سبک این رمان رئالیسم جادویی است. مارکز با نوشتن از کولیها از همان ابتدای رمان به شرح کارهای جادویی آنها می‌پردازد و شگفتی های مربوط به حضور آنها در دهکده را در خلال داستان کش و قوس می‌دهد تا حوادثی که به واقعیت زندگی در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ می‌دهند ادغام شده و سبک رئالیسم جادویی به وجود آید. ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیت های داستان به جادویی شدن روایت ها می افزاید.
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۱۴:۰۵
lib man

آن بیست و سه نفر ، خاطرات خودنوشت احمد یوسف‌زاده از زمان اسارت می‌باشد که همراه گروهی از رزمندگان نوجوان ایرانی در جریان جنگ ایران و عراق در سال شصت‌و‌یک به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. این گروه کم سن و سال اکثراً از تیپ ثارالله کرمان اعزام شده بودند و در مرحله مقدماتی عملیات بیت‌المقدس در مناطق مختلف جبهه اسیر شدند.

 

بخشی از کتاب:
گروهبان عراقی مرا از آنجا خارج کرد. نمی‌دانستم مرا به کجا می‌برند و چه نقشه‌ای برایم دارند. همه چیز و همه‌جا مخوف و وهمناک بود. به یکی از اتاق‌های انتهای راهرو منتقل شدم. سربازی وسط اتقا ایستاده بود. مردی کوتاه‌قد، که بعدها فهمیدم امسش فواد است، روی لبه‌ تخت نشسته بود. داشت با دکمه‌های ضبط صوت کتابی جلد چرمی‌اش ور می‌رفت. میکروفن ضبط صوت را وصل کرد و بعد برای اولین بار جدّی به من نگاه کرد و پرسید: «اسمت چیه؟»
- احمد.
- اهل کدوم استانی؟
- کرمان.
- آقای احمد، شما چند سالته؟
- هفده سال.
از روی تخت خم شد به سمت من. سرهایمان به هم نزدیک شد. بوی تند ادکلنش پیچید توی بینی‌ام. گفت: «ببین، من کار ندارم واقعا چند سالته؟ من می‌خوام صدات رو ضبط کنم این تو.» اشاره کرد به ضبط صوت کتابی‌اش و ادامه داد: «وقتی ازت می‌پرسم چند سالته، می‌گی سیزده سال. وقتی هم ازت می‌پرسم چرا اومدی جبهه، می‌گی به زور فرستادنم. فهمیدی؟ خلاص!»
دلم هُری ریخت پایین. ماجرای روز اعزام آمد جلوی چشمم و صدای قاسم سلیمانی، وقتی که داشت کوچک‌ترها را از صف بیرون می‌کشید، پیچید توی گوشم.
- عراقیا بچه‌های کم سن و سال رو، وقتی اسیر می‌شن، مجبور می‌کنن بگن ماها رو به زور فرستادن جبهه.
دلم را قرص کردم. از خداوند و حضرت زهرا کمک خواستم و با قاطعیت در جواب فواد گفتم: «ولی من هفده سالَمِه. کسی هم من رو به زور نفرستاده جبهه!» فواد گُر گرفت انگار. بلند شد ایستاد. اما لحن دلسوزانه‌ای در پیش گرفت.  گفت: «این حرفا رو خمینی تو کله‌ت کرده یا خامنه‌ای یا رفسنجانی؟ ببین بچه! دوست ندارم تو کتک بخوری. من خودم ایرانی‌ام. اگه به حرفم گوش ندی، این اسماعیل (اشاره کرد به گروهبان گنده‌ عراقی) رحم نداره. می‌زنه لِهِت می‌کنه!»
فیلم سینمایی بیست‌و‌سه‌نفر به کارگردانی مهدی جعفری در سال نود‌و‌‌هفت بر اساس همین کتاب تولید و با استقبال بسیار مواجه شد.
ابتدا کتاب را مطالعه و بعد از تماشای فیلم لذت ببرید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آذر ۹۹ ، ۱۴:۰۳
lib man

"اگر بخواهند خانه به خانه بروند، از نزدیک ترین خانه تا دورترین آن ها، اولین خانه مال دختری است که عینک دودی دارد، دومی مال پیرمردی که چشم بند سیاه دارد، بعد خانه دکتر و زنش و آخر سر خانه مردی که اول کور شد."

شخصیت های این رمان اسم ندارند و بر اساس مشخصه ای که از ابتدای ورودشان به داستان به خود می گیرند شناخته می شوند ولی شیوه بیان به حدی ساده و جذاب است که نه دچار سردرگمی می شوید و نه از خط داستان فاصله می گیرید و ارتباطتان با آن قطع می شود.

کوری، برنده جایزه نوبل 1998 در سال 1995 توسط ژوزه ساراماگوی پرتغالی نوشته شده و از همه گیر شدن نوعی نابینایی می گوید که مبتلایان برخلاف معمول که دیده به سیاهی مطلق کشیده می شود، با سفیدی مطلق روبرو هستند. ساراماگو در به تصویر کشیدن یک حادثه ناگهانی و ناشناخته و وقایع پس از آن که با احساس ترس، استرس و حتی گاهی امنیت و از خودگذشتگی همراه است بسیار موفق عمل کرده. شما از ابتدایی ترین صفحات رمان همراه داستان مرموز آن می شوید که به زودی حس نگرانی در شما پدیدار می شود. البته خواننده نقش مهمی در شکل گیری این ارتباط دارد. در تایید این سخن بهتر است به فیلم کوری که در سال 2008 بر اساس همین رمان ساخته شده اشاره کنیم. به طور کلی در میان آثار اقتباسی سینما تعداد کمی از آن ها موفقیت کتابشان را به دست آورده اند. در مورد کوری به نظر این اتفاق بسیار محسوس است به خصوص در شرایطی که ابتدا کتاب را خوانده و بعد به تماشای فیلم بنشینید. مشکل آن است که شما هنگام مطالعه رمان انتخاب بازیگر، لوکیشن، جلوه های ویژه و هرآنچه برای تولید یک اثر سینمایی لازم است طبق سلیقه خود انجام می دهید و به همین دلیل داستان کاملا با سلیقه و آنچه در تفکرات شماست ساخته می شود و زمانی که همان روایت را از نگاه شخص دیگری هرچند حرفه ای می بینید به مذاقتان خوش نمی آید، مگر آنکه با آن شخص اشتراکات ذهنی بسیاری داشته باشید. از همین رو اگر در کارگردانی ذهنی کوری قدری سلیقه به خرج دهید، قطع به یقین تا مدت ها شما را درگیر خواهد نمود. اثر تحسین شده ژوزه ساراماگو یک رمان اجتماعی با پس زمینه های سیاسی است که جای خالی تعقل را در جوامع امروزی نمایان می سازد. و پایانی ساده تر از آنچه انتظار دارید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۹ ، ۰۰:۴۵
lib man

ایجاد ارتباط با کتاب و علاقه به مطالعه برای افرادی که عادت به فضای مجازی به خصوص هرزگردی دارند، چندان کار ساده ای نیست. به طوری که یک انتخاب اشتباه یا صحیح ممکنه به قیمت خداحافظی همیشگی با کتاب یا ایجاد هیجان برای شروع کتابی جدید باشه.
از کجا شروع کنیم؟
قانون دوم از قوانین پنج گانه کتابداری رانگاناتان کلیتی رو مشخص میکنه که پاسخ سوال فوق باید بر همین اساس باشه: "هر خواننده کتابش." جمله ای کوتاه و ساده با مفهومی به گستردگی علایق و سلایق خوانندگان.
با چه کتابی شروع کنیم؟
طبق آنچه گفته شد، انتخاب کتاب سلیقه ایست، با این وجود میشه پیشنهاداتی رو به صورت کلی ارائه کرد که صد البته بر اساس علائق نگارنده است، همونطور که مسعود فراستی ادبیات روس رو برای نقطه آغاز سیر مطالعاتی در زمینه ادبیات پیشنهاد داده که به نظرم اصلا مناسب نیست.

 

ابتدا از کتاب های کم حجم با ادبیات ساده که مقدمه چینی زیاد ندارند، شروع کنیم. کتاب هایی که در همان صفحاتابتدایی گیرا بوده و خواننده را به ادامه مطالعه ترغیب می کند. موارد زیر از این دست هستند.

جاناتان مرغ دریایی اثر ریچارد باخ: کوتاه، ساده و امیدبخش؛

قلعه حیوانات اثر جورج اورول: گیرا و دوستداشتنی؛

از به اثر رضا امیرخانی: با شیوه روایت خاص؛

همچنین آثار مارک تواین مانند بیگانه ای در دهکده که دید شما را نسبت به اشرف مخلوقات تغییر می دهد و داستانهای کوتاه و جذاب خاطرات آدم و خاطرات حوا مناسب می باشند.
پس از گذر از این مرحله بر اساس آنچه مورد پسند واقع شد انتخاب های بعدی ساده تر خواهد بود.
در این مرحله کتاب ها می توانند قطورتر و به لحاظ ادبی سنگین تر باشند. کتاب هایی چون:

کوری اثر ژوزه ساراماگو: داستانی بدون فرود؛

ناتور دشت اثر جروم دیوید سلینجر: اتفاقاتی ساده و روزمره از زبان یک نوجوان تازه یاغی شده؛

موش ها و آدم ها اثر جان اشتاین بک: دو دوست کاملا متفاوت ولی همیشه همراه؛

ربه کا اثر دافنه دوموریه: عاشقانه و جنایی؛

چشمهایش اثر بزرگ علوی: مانور حرفه ای بر موضوعی نه چندان پیچیده؛

یک عاشقانه آرام اثر نادر ابراهیمی: رمانی شعرگونه با لحنی آرامبخش؛

رهش اثر رضا امیرخانی: مقابله هدفمند مادر امروزی با سبک زندگی نوین؛
اگر از این مرحله هم به سلامت عبور کردید شما یک کتابخوان حرفه ای شده اید و می توانید بدون واهمه به سراغ آثاری چون جنگ و صلح اثر تولستوی، صدسال تنهایی اثر مارکز، برباد رفته اثر مارگارت میچل و خواجه تاجدار اثر بسیار جذاب ژان گور، بروید. در واقع پس از مرحله دوم قدرت تشخیص و انتخاب کتاب مناسب رو  به راحتی خواهید داشت و اینکه پس از تبدیل شدن به یک کتابخوان حرفه ای دیگر نیازی به انتخاب کتاب خاص نیست و شما فقط باید نیازتان به خواندن را ارضا کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۹ ، ۰۰:۴۲
lib man